نافرمانی مدنی به سبک جدید

هر چند که زمان زیادی از گشودن وبلاگ مبارزه بدور از خشونت نمی گذرد، اما در همین مدت کوتاه با مراجعه به آمار بازدید کنندگان متوجه شدم که کار من در یک جایی عیب دارد. هر چه با خود فکر کردم عیب کار من در کجاست نفهمیدم تا اینکه دوست بسیار عزیزی فایلی برایم فرستاد که آن را در اینجا گذاشته ام. با خواندن کامل این فایل متوجه نکات بسیار مهمی شدم که توجه به آنها در آینده ای بسیار نزدیک ایران را رها خواهد کرد.

اول از همه لازمه اینکه ایران  از شر ملاها رهایی یابد ، این است که در تیمارستانها دنیا بگردیم و یک دیوانه  پیدا کنیم. البته باید این دیوانه دکتر باشد و جاد و بلد باشد . یکی از خصوصیتهای مهمی که این دکتر دیوانه باید داشته باشد این است که حرفهایش بی سر و ته و نا مربوط باشد. هر چه حرفهای عجیب غریب تر بزند ، مقبول تر و پسندیده تر است.از آن دسته از دکترها که وقتی حرفی می زند ، خودش هم نمی داند چه می گوید. اگر این مصاحبه با آقای اهورا خالق یزدی را بخوانید بخوبی روحیه ملت ایران را درک می کنید و داروی این همه بدبختی را پیدا می کنید.آقای اهورا یزدی هر چند که خیلی طرفدار دارد ، اما اگر اسم خود را از فتح الله ، ققط به الله تغییر داده بود ، از این هم بیشتر با اقبال مواجه می شد. و نه تنها شبکه تلویزیونی رنگارنگ، بلکه شبکه آزادی و دیگر تلویزیونها هم که دیوانه پسند هستند برای تبرک برنامه هایشان یک پولی هم به خالقی می دادند و می گفتند خواهش می کنیم بر ما منت بگذارید و تلویزیون ما را هم با حرفهای بی سر و ته خودتان مزین کنید. تلویزیون ما فقط شما را کم دارد. وقتی الکلیها سیاست دان تلویزیون ما می شوند ، چرا یک دکتر دیوانه پر طرفدار ما را مفتخر نکند.وقتی آقای خالقی می گوید بعضی اوقات چیزهایی می گویم که خودم هم علتش را نمی دانم ، مثلاً زنی به من زنگ زد و گفت دستم درد می کند . من هم به او گفتم روغن زیتون بمال به دستت خوب می شود. خودم هم نمی دانم چرا این حرف را زدم. چند روز بعد این خانم زنگ زد و گفت دستش خوب شده است(آقای خالقی نمی داند اگر به این خانم گفته بود سرگین بزن به پشت پاهایات ، دستت خوب می شود؛ این خانم از او قبول می کرد و دستش خوب می شد.)  گمان کنم چاره ای که آقای اهورا خالق یزدی برای درمان دردهای مردم رنجدیده این مرز و بوم پیدا کرده است؛  یک چیزی در همین مایه ها خواهد بود. مثلاً شاید در فردایی که به ایران می آید ، به مردم توصیه می کند که چند گربه سیاه که به خالصی نژاد آنها اطمینان دارید پیدا کنید و مطمئن شوید که سر سوزنی سفیدی در بدن اینها وجود ندارد . بعد این گربه ها را در یک جای خلوت ببرید و خفه کنید و سپس جسد آنها را چال کنید . در نتیجه این سحر و جادو که خیلی هم به علوم روز نزدیک است! شما از شر این ملا ها راحت خواهید شد.

مبارزه به سبک نافرمانی مدنی ، مبارزه ای است که اگر مردم با آن آشنا شوند ، می توانند حتی در طول یک هفته بزرگترین دیکتاتوری را بدون خونریزی به زانو درآورند. اما من امروز روشی پیدا کرده ام که توصیه آن باعث می شود حتی در زمانی کوتاه تر از یک هفته ملا ها را سرنگون کرد. باز هم برای انجام این توصیه ها می توانید از خالقی مدد بگیرید. به این صورت که آقای خالقی به امت شهید پرور و مسلمان ایران بگوید : ملت ایران، کسانی که به من امید بسته اید، من در روز 10 مهر به ایران خواهم آمد . در این روز وجدان شما بیدار می شود و در پی این بیدار شدن جمهوری اسلامی هم برای همیشه خواهد رفت. لازمه بیدار شدن وجدان همگی این است که به سبک مردم شیلی با قاشق به قابلمه هایتان بکوبید. اما باید قبل از استفاده از قاشقها هزار صلوات بفرستید و به روی قاشقها فوت کنید . البته مواظب باشید که صلواتهایتان روی زمین نریزد و مستقیماً روی قاشقها بریزد.من مطمئن هست با این شیوه ملت ایران هم مبارزه مدنی را یاد می گیرند و هم رهبری که همیشه در انتظارش بودند نصیبشان می شود. مسلما هیج کس هم از این رهبر جدید نمی پرسد که پدر پدر پدربزگت چه کاره بود.

پارمیس سعدی