معجزه گر زمان
شايد شمادر زندگي خود آدمهاي عجيب و غريب زياد ديده باشيد. مثل ديويد كاپرفيلد كه
از ديوار عبور مي كند يا تام بند انگشتي.
اما اين شخصي كه من در اينجا از او سخن خواهم گفت از همه انسانهايي كه درباره آنها
تا كنون شنيده ايد عجيب و غريب تر است. اگر من در اين عصر به دنيا نيامده بودم -
براي مثال در 200 سال آينده به دنيا مي آمدم و از اين شخص برايم سخن مي گفتند هرگز
باور نمي كردم . با خود مي گفتم اينها فقط يك افسانه هست.و نمي تواند حقيقت داشته
باشد.چون اصولا من انسان دير باوري هستم.اين انساني كه من از او سخن مي گويم يك مرد
هندي است كه به جاي اينكه يك اسم هندي شبيه به راجوـ نونيت- مانور -يا كريش داشته
باشد اسمش روح الله است. از همين ابتدا متوجه مي شويد كه او همه چيزش با ديگران فرق
مي كند. خلاصه روح الله در هند به دنيا مي آيد. اما در ايران پادشاه مي شود.
كارهايي كه روح الله در ايران مي كند بسيار شنيدني است. و بيشتر به يك معجزه شباهت
دارد.وقتي مقاله من به پايان برسد تمامي آنهايي كه معجزه را انكار مي كنند به معجزه
معتقد خواهند شد. به اينكه روح الله كودكيش را چگونه گذراند و چگونه از ايران سر
درآورد كاري ندارم. اما روح الله كه به عراق تبعيد شد به يك معجزه گر تبديل شد.
معجزه اول او اين بود كه - بدون اينكه ذره اي روانشناسي خوانده باشد يا حتي كلاس
هيپنوتيزم رفته باشد - در عراق در خانه خود نشسته بود اما مردم ايران را هيپنوتيزم
كرد.
وقتي مردم را هيپنوتيزم كرد و خوشي زد زير دلشان و انقلاب كردند - معجزه دوم رخ
داد. و آن هم اين بود كه دست به كاري عجيب و غريب زد كه تا حالا هيچ كشوري موفق به
انجام آن نشده بود.لابد مي دانيد كه اكثر كشورها چيزهاي مازاد بر احتياج خود را
صادر مي كنند مثل ميوه جات و صنايع. من نمي دانم چه شد كه روح الله تصميم گرفت
اسلام و انقلاب را صادر كند.چقدر از اين اسلام و انقلاب مازاد بر احتياج ما
ايرانيها بود كه بايد صادر مي شد؟دوست دارم بدانم هر كدام از اين كشورهاي همسايه از
چند كيلو اسلام و انقلاب بهره مند شدند.و از صدور اين انقلاب چقدر ارز وارد ايران
شد.
جانم براي شما بگويد كه روح الله مرتب در كلاسهاي روضه خواني و مرثيه شركت داشت
.بالطبع بايد يك روحيه افسرده داشته باشد. اما باور نمي كنيد طبع بذله گويي او
آنچنان قوي بود كه بدون اينكه در عمرش حتي يك جوك شنيده باشد كتاب رساله اي نوشت كه
دست هر چه كتاب فكاهي بود از پشت بست. باور نمي كنيد سري به رساله بزنيد اگر از
خنده روده بر نشديد.
تا يادم نرفته برايتان بگويم اين روح الله نه تنها كارهايش عجيب و غريب بود - بلكه
جسمش هم عجيب و غريب بود.يك كاسه زهر خورد اما هيچ عيبي به هم نزد. فكر مي كنم معده
اش از فولاد بود.
از خرق عادت اين روح الله هر چه بگويم باز هم كم است.يك روز يك آر. پي. جي به دستش
دادند آن را سر وته گرفت . فرداي آن روز بدون اينكه حتي ذره اي از فنون نظاميگري
بلد باشد فرمانده كل نيروهاي مسلح شد. شما چطور مي توانيد معجزه را انكار كنيد.
كارتون پينوكيو را اصلا نديده بود اما به گربه نره علاقه مند شده بود مي خواست بعد
از خودش گربه نره را سر جايش بنشاند. اما مثل اينكه گربه نره زيادي ميو ميو مي كرد
حوصله اش سر رفت.
يك چيز جالب برايتان بگويم . و آن اينكه روح الله بدون اينكه پاي خود را از خانه
بيرون بگذارد.- يا شبيه الگوي خود بر اسبي سوار شود و شمشيرش را در هوا به چرخش
درآورد فقط با چرخاندن زبانش يك تنه در يك روز 20000 نفر را كشت. چنگيز خان مغول و
تيمور لنگ با شمشيرشان نتوانستند يك تنه در يك روز اين همه آدم بكشند اما او فقط با
زبانش اين همه آدم كشت. در نتيجه چون به ميدان جنگ نرفته بود - در شب اين كشت و
كشتار اصلا خسته اش نبود. دستش را زير سر بتول گذاشت و تا صبح به خاطر اين فتح عظيم
با هم جشن گرفتند.
از كارهاي آباداني روح الله هنوز چيزي برايتان نگفتم . قبرستانها را آنچنان آباد
كرد كه نگو و نپرس. مي گوييد نه سري به بهشت زهرا بزنيد ببينيد از اين قبرستان زيبا
تر در كجاي دنيا پيدا مي شود.
روح الله به درختكاري خيلي علاقه داشت. اما اين درخت هايي كه روح الله دستور داد
بكارند به جاي ميوه -آدم از آنها آويران بود . تا حالا كسي ميوه آدم نديده بود
تا موقعي كه روح الله زنده بود معجزه آخر ا و بر كسي معلوم نشد. روح الله در طول
عمر خود حتي يك جمله به فارسي روان صحبت نكرد . گاهي حتي جاي فاعل و مفعول را
اشتباهي مي گفت. اما همينكه مرد يك كتاب شعري از خورجينش در آوردند كه به همه
شعرايي كه در زمان او شعر مي سرودند مي گفت زكي.
حالا خودتان قضاوت كنيد آيا نبايد به معجزه ايمان بياوريم؟